با افزایش شیوع اختلالات بارداری و ناباروری در میان زوجهای جوان تلاش برای پیدا کردن بهترین راه حل درمانی بیش از پیش ادامه دارد. تقریباً ۵۰ درصد ناباروریها علت مردانه داشته و نیازمند درمان پدر هستند. برای مثال یکی از شایعترین مشکلات در مردان تعداد کم اسپرمها و البته ضعیف بودن اسپرمها است.
-برای تقویت اسپرم با آب داغ حمام نکنید:
بهترین دما برای تولید اسپرم بیشتر در بدن مرد، حدود ۳۴.۵ درجه است که تقریبا ۲ درجه از دمای ایده آل بدن کمتر است.
بر طبق آزمایشاتی که به مدت سه سال توسط دانشگاه کالیفرنیا در سال ۲۰۰۷ انجام شد مشخص شد که ۵ مرد از ۱۱ مردی که حمام آب داغ را کنار گذاشتند رشد ۵۰۰ درصدی تعداد اسپرم ها در منی را تجربه کردند.
۲- ترک سیگار باعث تقویت اسپرم مردان میشود:
سیگار علاوه بر تمام مضراتی که دارد، مقدار اسپرم شما را کاهش میدهد. گاهی مقدار اسپرم افراد سیگاری حدود۲۲درصد کمتر از سایرین است.
۳- یکی از راههای تقویت اسپرم لباس زیر راحت و گشاد پوشیدن است:
علت اینکه بیضه ها درون کیسه ای خارج از بدن قرار دارند این است که باید دمای آنها چند درجه خنک تر از دمای بدن باشد . به همین خاطر پوشیدن لباس زیر و شورت تنگ که بیضه ها را به بدن شما می چسباند کار مناسبی نیست. برای تقویت اسپرم اگر بتوانید بهتر است شب ها لخت بخوابید.
۴- برای تقویت اسپرم در مردان باید لپ تاپ رو کنار بذارید:
تحقیقی که سال ۲۰۱۱ در مجله ی ((باروری و سترون کردن )) منتشر شده بود نشان داده که ارتباط مستقیمی بین میزان استفاده از لپ تاپ با اتصال وای فای Wi-Fi و کاهش تعداد اسپرم های مرد وجود دارد.
۵-غذاهای مفید برای تقویت اسپرم داشته باشید:
بدون شک بعضی از غذاها روی تولید مایع منی اثر دارند. غذاهایی که چربی کم و کربوئیدرات و پروتئین فراوان دارند بعلاوه سبزیجات وغلات موجب تقویت منی میشوند. ورزش به همراه تغذیه سالم، باعث تقویت اسپرم و در نتیجه تضمین سلامتی شما میشود.
۶- یکی از راههای تقویت اسپرم این است که به بجای استمنا بیشتر سکس داشته باشید:
هرچقدر تعداد دفعات انزال شما بیشتر باشد (مانند حالت جلق زدن هر روز) حجم و غلظت منی شما کمتر خواهد شد.
۷- برای تقویت اسپرم از مصرف مشروبات الکلی اجتناب کنید:
الکل به علت اثر روی کبد باعث افزایش سطح هورمون استروژن(هورمون زنانه) در بدن شده و کاهش میل جنسی و مقدار مایع منی را بدنبال دارد.
۸- تمرین حرکات ورزشی کجل باعث تقویت اسپرم در مردان میشود:
هرچند این تمرینات اثری روی مقداراسپرم ندارد،ولی به کمک آن میتوانید قدرت پرتاب منی خود را بیشتر کنید و لذت بیشتری از انزال ببرید.
۹- برای تقویت اسپرم از ویتامین ها و مکملهای غذایی استفاده نمائید:
ماری ژوانا و بعضی داروها موجب کاهش اسپرم میشوند. در مقابل مکمل های غذایی طبیعی هم هستند که اسپرم را تقویت می کنند. مانند:
کارنیتین: در گوشت قرمز و شیر وجود دارد.
فولیک اسید:
آرژینین: در آجیل،کنجد،تخم مرغ و گوشت وجود دارد و تقویت کننده منی و اسپرم است.
ویتامین ایی و سلنیوم: این دو ماده نیز باعث تقویت اسپرم میشوند.
مواد غذایی مفید برای تقویت اسپرم:
* سیر به دلیل داشتن سلنیوم به تقویت اسپرم کمک میکند
سیر یکی از بهترین مواد غذایی برای تقویت اسپرم های مردان است
سیر یکی از بهترین انتخابهای غذایی برای افزایش تولید اسپرمها و تقویت اسپرم های تولیدی است. سیر که امروزه به عنوان یک ماده غذایی موثر در روابط جنسی شناخته شده، حاوی سلنیوم است؛ آنتیاکسیدانی که برای جنبندگی و تحرک اسپرمها ضروری است و آلیسین، ترکیبی که از اسپرمها محافظت کرده و چرخهی هورمونهای جنسی در اندامهای جنسی مردان را تقویت میکند.
برای رسیدن به تأثیرات کمکی سیر در زمینه تقویت اسپرم شروع مصرف با ۱ تا ۲ حبه سیر در روز میتواند مناسب باشد.
* مصرف گردو یکی از راههای تقویت اسپرم است
مصرف گردو تاثیر زیادی در تولید اسپرم دارد
گردو که سرشار از اسیدهای چرب امگا۳ و آنتیاکسیدانها است، تأثیر قابلتوجهی در افزایش تحرک، جنبندگی و البته زیستپذیری و زنده ماندن اسپرمها دارد. گردو حاوی سلنیوم بالا است و از طرفی جریان خون به اندامهای جنسی را نیز افزایش میدهد.
علاوه بر قدرت گردو در کیفیت عملکرد و جنبندگی اسپرمها، گردو با تأثیر بر چربی خون و کاهش سطح کلسترول عملکرد مغزی و قابلیت یادگیری را نیز افزایش میدهد. برای رسیدن به این تأثیرات مصرف روزانه ۸ عدد گردو در روز میتواند مناسب باشد.
* آنزیم موجود در موز باعث تقویت اسپرم مردان میشود
مصرف موز باعث افزایش باروری مردان میشود
ممکن است شما هم اخباری در خصوص تأثیر مصرف این میوه در افزایش باروری مردان شنیده باشید، اما در اینجا میخواهیم اطلاعات جدید و البته جالبی در خصوص تأثیر مصرف موز بر افزایش تعداد اسپرمها در اختیار شما قرار دهیم. موز سرشار از آنزیمی به نام “بروملین” است. آنزیمی که نقش مهمی در تنظیم هورمونهای مردانه دارد. موز همچنین میوهای سرشار از ویتامین B1، ویتامین A، و ویتامین C است که با افزایش استقامت و پایداری اسپرمها قدرت باروری را در مردان افزایش میدهد.
* انار یکی از میوه های تقویت کننده اسپرم میباشد
آنتیاکسیدان موجود در انار باعث تقویت اسپرم میشود
این میوه بهترین بهترینها در مواد غذایی تامین کننده سلامت اسپرم است. طب سنتی اعتقاد دارد انار میتواند تمام بیماریها، از یک سرماخوردگی ساده گرفته تا اختلالات شمار اسپرمها را درمان کند. به دلیل محتوای بالای آنتیاکسیدانها در انار، مصرف انار و آب انار قادر خواهد بود سطح ماده شیمیایی به نام مالون دی آلدهید را در خون کاهش دهد. این ماده شیمیایی اسپرمها را تخریب میکند. همین ویژگیهای انار است که آن را به یک ماده غذایی موثر در حفظ سلامت تولیدمثلی مردان تبدیل کرده است.
از میان هر ۲۵ مرد یک نفر اختلال کم بودن تعداد اسپرمها را دارد. فاکتورهای سبک زندگی نظیر استرس، چاقی، و رژیم غذایی نامناسب میتواند بر تعداد و فعالیت اسپرمها تأثیرگذار باشد. اگر شما و همسرتان قصد داشتن فرزند را دارید، تغییرات تغذیهای روش خوبی برای تضمین سلامت باروری است. در واقع تغییرات رژیم غذایی به تولید اسپرمهای سلامت و قوی کمک خواهد کرد.
اسپرم تا چند روز زنده است؟
شاید برای شما هم این پرسشها درباره اسپرم مطرح شده باشد، اگر در نهایت فقط یک اسپرم و یک تخمک جنین را تشکیل میدهند، چرا بدن مردان این همه اسپرم تولید میکند؟ تعداد طبیعی اسپرمها چقدر است؟ اسپرم چه مدت زنده میماند؟ آیا اسپرمها بیرون از بدن هم میتوانند زنده بمانند؟
این مطلب، شما را با پاسخ پرسشهایی از این دست آشنا میکند…
۱٫اسپرم تا چه مدتی زنده میماند؟
این موضوع به عوامل متعددی بستگی دارد و مهمترین آنها محل قرارگیری اسپرم است. هنگامی که منی خشک میشود، اسپرم روی یک سطح خشک، مانند لباس یا تختخواب میمیرد ولی در آب مثلا در آب گرم وان، احتمالا برای مدت طولانیتری زنده خواهد ماند، زیرا در محیطهای مرطوب و گرم بیشتر زنده میماند ولی احتمال اینکه اسپرم موجود در آب وان به دستگاه تناسلی زنانه راه یابد و او را باردار کند، بسیار اندک است.
اسپرم در بدن زن با توجه به شرایط، تا حداکثر ۵ روز زنده میماند، بنابراین روابط زناشویی بدون حفاظ، حتی چند روز پیش از تخمکگذاری زن ممکن است به بارداری زن بینجامد.
۲٫چه تعداد اسپرم برای باردارشدن زن لازم است؟
فقط یک اسپرم برای لقاح تخمک کافی است اما به ازای یک اسپرمی که به تخمک میرسد و باعث لقاح آن میشود، چند میلیون اسپرم از دست میرود. مایع منی مرد، تقریبا ۱۰۰ میلیون اسپرم دارد.
مردانی که شمار اسپرمهایشان در هر میلیلیتر منیشان کمتر از ۲۰ میلیون اسپرم باشد، با اشکال در باروری مواجه میشوند.
چرا این همه اسپرم برای تشکیل یک جنین لازم است؟ زیرا در سفر اسپرمها از واژن به لولههای رحمی (لولههای فالوپ) برای رسیدن به تخمک فقط تعداد محدودی زنده میمانند. برای اسپرمهایی هم که این سفر را به پایان میرسانند، نفوذ به درون تخمک به این سادگیها نیست. تخمک با لایه ضخیمی پوشیده شده است که لقاح را مشکل میکند. کارشناسان معتقدند این فرآیند، شیوه طبیعت برای رسیدن سالمترین اسپرم به تخمک است تا در نهایت نوزادی سالم متولد شود.
۳٫آیا میتوان کاری کرد کیفیت اسپرم بهبود پیدا کند؟
بسیاری از مواردی که به سلامت کلی بدن کمک میکنند، باعث سلامت اسپرمها هم میشوند؛ مانند: اجتناب از سیگار و داروهای غیرمجاز، به خصوص داروهای استروییدی آنابولیکی، پرهیز از قرار گرفتن در معرض سمومی مانند آفتکشها و فلزات سنگین، پرهیز از الکل، داشتن رژیم غذایی سالم و حفظ وزن طبیعی بدن، خنکبودن دمای اسکروتوم (کیسه بیضه) زیرا گرما، تولید اسپرم را کند میکند، پرهیز از حمامهای داغ و وان آب داغ، پوشیدن لباسزیر پادار و گشاد به جای لباس زیر تنگ و نپوشیدن شلوارهای تنگ.
منبع:
topnaz.com
parsnaz.ir
http://iranmadame.com/
برخی از افراد پس از رابطه جنسی دچار سر درد میشوند! علت این سردردها چیست؟ در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با سردرد های جنسی که پس از برقراری رابطه جنسی به آن ها مبتلا میشوید صحبت خواهیم کرد.
سردرد مقاربتی، به علت افزایش ناگهانی فشار خون در حین رابطه جنسی بوجود می آید
اگر شما در زمان رسیدن به اوج لذت جنسی (ارگاسم)، با سردرد مواجه می شوید، ممکن است این سردرد برای شما و یا همسرتان موجب نگرانی و ناراحتی شود، لذا مطالعه این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم
آیا رابطه جنسی و ارگاسم موجب سردرد می شود؟
متاسفانه چنین سردرد هایی معمولا چند لحظه قبل از ارگاسم یا همزمان با آن و یا چند لحظه بعد از آن بروز می کنند. این نوع سردرد در مردان شایع تر است تا زنان، که همین نکته می تواند مقداری عجیب باشد، زیرا که سردرد بیشتر در زنان شایع است تا مردان.
به نظر می رسد این نوع سردرد، در افراد میگرنی شایع تر است، اما خود این سردرد، جدا از سردرد میگرنیست و به سردرد میگرنی نیز شباهت ندارد. به عنوان مثال، بر خلاف اغلب سردرد های میگرنی، معمولا در هر دو طرف سر بروز می کند و با اختلالات بینایی و تهوع همراه نیستند.
این نوع سردرد با نام های مختلفی شناخته می شود از جمله:
سر درد مقاربتی
سردرد جنسی
سردرد در فاز ارگاسم
اگر بخواهیم به صورت خلاصه این نوع سردرد را تشریح کنیم، باید بگوییم که در این نوع سردرد، مرد یا زن، در حال رسیدن به ارگاسم و یا در حالت ارگاسم و یا بلافاصله بعد از ارگاسم، به صورت ناگهانی با یک سردرد شدید، که معمولا در پشت جمجمه و بالای گردن احساس می شود، مواجه می شوند.
این درد ممکن است تنها چند دقیقه طول بکشد، اما گاهی اوقات ممکن است تا قبل از آنکه به تدریج از بین برود، چند ساعتی طول بکشد.
چه چیزی باعث سردرد مقاربتی می شود؟
در مورد این نوع سردرد یافته های کمی در دست است. اما بسیاری از پزشکان بر این عقیده اند که این نوع سردرد، به علت افزایش ناگهانی فشار خون در حین رابطه جنسی و به خصوص در هنگام اوج لذت جنسی بوجود می آید.
از سوی دیگر هیچ شواهدی مبنی بر این قضیه که سردرد مقاربتی، در افرادی که به بیماری فشار خون بالا مبتلا هستند شایع تر است، وجود ندارد. همچنین سردرد مقاربتی، در افراد جوانتر شایع تر است، در حالی که فشار خون بالا در افراد مسن شایع تر است.
گاهی اوقات سردرد مقاربتی، زمانی رخ می دهد که فرد تحت تاثیر استرس عاطفی شدیدی قرار دارد.
سردرد مقاربتی معمولا هر چند وقت یک بار بروز می کند؟
سردرد مقاربتی ممکن است فقط یک بار برای فرد، رخ دهد و دیگر هرگز فرد با آن مواجه نشود.
اما در بیشتر مواقع این نوع سردرد، چند هفته تا چند ماه، فرد را در هر نوبت رابطه جنسی درگیر می کند و سپس به تدریج از بین می رود.
سردرد مقاربتی ممکن است فقط یک بار برای فرد، رخ دهد
در مورد این نوع سردرد چه باید کرد؟
قبل از هر کاری همسر خود را از این قضیه مطلع کنید. در غیر این صورت ممکن است سوء تفاهم پیش بیاید.
شما بعد از به ارگاسم رسیدن، با سردرد مواجه می شوید و به صورت ناگهانی حالتان تغییر می کند و دیگر تمایلی به ادامه رابطه نخواهید داشت. اگر شریک جنسی شما، دلیل این قضیه را نداند، ممکن است برداشت اشتباهی از قضیه داشته و دچار سوء تفاهم شود.
شاید بهترین و سریعترین درمان برای سردرد مقاربتی، مصرف مسکن های ساده و بدون نیاز به نسخه باشد. بعد از مصرف داروی مسکن، سعی کنید برای یک تا دو ساعت آرام دراز بکشید.
بهتر است در این زمینه به پزشک مراجعه کنید و قضیه را توضیح دهید. البته شاید این اقدام بیش از حد محتاطانه باشد، اما زمانی که یک سردرد شدید در قاعده جمجمه رخ می دهد، این امکان وجود دارد که خونریزی کمتر شناخته شده ای بنام SAH رخ داده باشد.
SAH زمانی بروز می کند که یک خونریزی کوچک در نزدیکی قاعده مغز رخ بدهد. این خونریزی ناگهانی را می توان به کمک عمل جراحی ترمیم کرد.
پس اگر با سردرد مقاربتیِ شدید مواجه شُدید، بهتر است به پزشک مراجعه کنید. اگر این سردرد واقعا شدید باشد و یا اگر بیش از چند مرتبه رخ بدهد، ممکن است پزشکتان شما را به متخصص مغز و اعصاب ارجاع دهد. معمولا اینگونه سردرد ها به کمک آزمایش CTscan و آنژیوگرافی مورد بررسی قرار می گیرند.
ممکن است پزشک به شما توصیه کند که سخت نگیرید و یا ممکن است تنها به شما توصیه کند که یک یا دو هفته رابطه جنسی نداشته باشید.
ممکن است پزشک برای شما مسکن های رایج و بدون نسخه را تجویز کند که باید دو ساعت قبل از رابطه جنسی مصرف شوند.
برخی پزشکان نیز ممکن است، داروهای دیگری را برای کاهش اضطراب، فشار خون و ضربان قلب تجویز کنند.
نگران نباشید و به قسمت خوب قضیه نگاه کنید که سردرد مقاربتی معمولا بعد از یک دوره، که چند هفته تا چند ماه طول می کشد بهبود می یابد و دیگر هرگز عود نمی کند. و اما توصیه آخر اینکه تا جایی که برایتان مقدور است، حتما به پزشک مراجعه کنید.
منبع:shafajoo.com
کارهایی که در رابطه جنسی انجام میدهید میتواند تاثیر زیادی بر روی همسر شما بگذارد، در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با به آغوش کشیدن همسر در حین رابطه جنسی صحبت خواهیم کرد.
رابطه جنسی و زناشویی یکی از ارکان های مهم هر زندگی مشترک است
رابطه جنسی و زناشویی یکی از ارکان های مهم هر زندگی مشترک است. بهتر است بدانید که بغل کردن فواید بسیاری برای زندگی زناشویی و رابطه جنسی تان دارد.
فواید بغل کردن در رابطه جنسی و زناشویی
بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و…. قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است
بغل کردن مطمئناً احساس خیلی خوبی به شما می بخشد و شواهد نشان می دهد تاثیرات بسیار خوبی هم بر سلامتی ما دارد. در تحقیقی که در دانشگاه کارولینای شمالی انجام گرفت ، محققان دریافتند که بغل کردن هورمون “اکسیتوسین” را افزایش داده و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد. بغل کردن در روابط زناشویی فوایدی دارد که احتمالاً هیچوقت فکرش را هم نمی کردید.
بغل کردن در روابط زناشویی فوایدی دارد که احتمالاً هیچوقت فکرش را هم نمی کردید
* احساس خوبی به شما می دهد.
* حس تنهایی را از بین می برد. بر ترس غلبه می کند.
* دریچه احساساتتان را باز می کند. اعتماد به نفس را بالا می برد.
* حس نوع دوستی شما را تقویت می کند.
* روند پیر شدن را کندتر می کند. اشتها را فرو می نشاند.
* استرس و فشارهای عصبی را کاهش می دهد.
* با بیخوابی مبارزه می کند. عضلات بازوها و شانه ها را شکل می دهد.
* اگر قدتان کوتاه باشد ، یک نوع تمرین کششی به حساب می آید.
* یک جایگزین عالی برای بی بند و باری است.
* یک جایگزین سالم و مطمئن برای مصرف الکل و دخانیات است.
* وجود فیزیکی شما را تایید می کند.
* دموکراتیک است (هر کس حق در آغوش کشیده شدن دارد).
فواید بیشتر بغل کردن
روزهای شاد را شادتر می کند. ۴ بوس در روز ، سه بار رابطه جنسی در هفته ؛ کلید زندگی مشترک بادوام اختلاف سنی دو سال. ۴ بوس در روز و ۳ بار رابطه جنسی در هفته ، راز یک زندگی مشترک طولانی به شمار میروند. همچنین در آغوش گرفتن هر ۲۴ ساعت ، گفتن « دوستت دارم » حداقل یک بار در روز و لذت بردن از وعدههای غذایی رومانتیک دو بار در ماه میتواند کمک ساز باشد. همچنین اولین بچه را بهتر است دو سال و دو ماه بعد از ازدواج به دنیا آید. زوجها باید حتی وقتی دور از هم و سر کار هستند ، حداقل سه بار حال یکدیگر را از طریق تلفن ، ایمیل و پیام کوتاه جویا شوند.
منبع: beytoote.com
خیلی از دعوا ها و مشاجره ها به علت عدم رعایت احترام و اصول صحیح صحبت کردن به وجود می اید. در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با شیوه صحیح صحبت کردن با همسر صحبت خواهیم کرد.
تردیدی نیست زنان و مردان در بسیاری از موارد از جمله چگونه اندیشیدن، صحبت کردن و رفتارهای خود، با یکدیگر متفاوتند، ولی برای برقراری یک ارتباط موفق و نتیجهبخش، باید ببینیم چگونه میتوان با وجود تمام این تفاوتها، ارتباطی به دور از تنش و جر و بحث داشت، یعنی در واقع گفتوگو با شریک زندگیمان را بیاموزیم.
تکنیکهای گفتوگو با شریک زندگیمان
در تمام مدتی که به حرفهایش گوش میداد، احساس میکرد اصلا نمیفهمد چه میگوید. هرچه بیشتر با هم حرف میزدند، کمتر متوجه منظور همدیگر میشدند. با شکایت میگوید: آخه من که توقع زیادی ازش ندارم. فقط میخوام بیشتر برای زندگیمون وقت بگذاره، ولی هر بار یک جوری رفتارش رو توجیه میکنه و میگه، تو از اول هم میدونستی که کارم چقدر برام مهمه. وقتی هم برای رفتن به سفر و جاهای دیگه ندارم، ولی هر بار باید دوباره برات توضیح بدهم. تا میخواهیم حرف بزنیم ناراحت میشی. هیچ نتیجهایهم از حرفهامون نمیگیریم…
تردیدی نیست زنان و مردان، در بسیاری از موارد از جمله چگونه اندیشیدن، صحبت کردن و در نتیجه رفتارهای خود، با یکدیگر متفاوتند، ولی برای برقراری یک ارتباط موفق و نتیجهبخش باید ببینیم چگونه میتوان با وجود تمام این تفاوتها، ارتباطی به دور از تنش و جر و بحث داشت. گاهی ما برای فهماندن منظور خود ناگزیر به مکالمه با همدیگر هستیم. پس باید بتوانیم گفتوگوی مناسبی با یکدیگر داشته باشیم و تکنیکهای چگونه حرف زدن را بیاموزیم.
تفاوت بین شنیدهها و گفتهها
همانطور که کیفش را روی مبل میانداخت، گفت: مریمجان قبول کن حرف زدن با سعید هیچ فایدهای نداره… هر راهی رو بگی من امتحان کردم، ولی تاثیری نداشته. باور کن گاهی حرف همدیگر را نمیفهمیم. این جور مواقع درمونده میشم و نمیدونم چه کار باید بکنم. انگار اصلا به حرفهام گوش نمیده. همیشه داره کارهای خودش را میکنه و نظرش هم این است که من بیخودی غر میزنم! آخه به نظر تو، من اگر بخوام حرفم را بزنم، یعنی اینکه دارم غر میزنم؟ واقعا این مردها چرا اینقدر با ما فرق میکنند ؟!… ما چه جوری باید بگیم چی میخواییم؟
به نظر میرسد تفاوتهای زنان و مردان گاهی مشکلاتی را برای آنها به وجود میآورد که رابطه را با مشکل مواجه میکند، و در این میان یکی از مهمترین جنبهها، حرف زدن آنها با یکدیگر است.
یکی از مهمترین ابزار برای برقراری ارتباط موفق، خوب گوش دادن به حرفهای یکدیگر است، گوش دادن درست، یکی از مهارتهایی است که اگر بخوبی با آن آشنا باشیم، تنش کمتری در ارتباط خواهیم داشت، زیرا یکی از مشکلات و گلایههای ارتباط بین همسران، این است که نمیدانند چطور درباره موضوعات مختلف صحبت کنند که به دعوا و دلخوری منجر نشود. بسیاری از افراد برای حل این مشکل دنبال راهکار و مهارت میگردند، که حرف زدن درست و توام با آرامش را یاد بگیرند، غافل از اینکه بیشتر مواقع مشکلات ما در نحوه بیان جملات است، یعنی اغلب، نحوه بیان ما باعث ناراحتی و آزار طرف مقابل میشود.
بنابراین همانگونهکه ارتباط، مهمترین پایه زندگی است، مشاجره هم مخربترین عامل پاشیده شدن آن است. زن و شوهر با مشاجره، هم عواطف و محبتشان را جریحهدار کرده و هم ارتباط خود را با مشکل مواجه میکنند، یعنی همانگونهکه برقراری ارتباط خوب باعث میشود که دو طرف بیشتر به هم نزدیک شوند، مشاجره هم آن را خراب میکند و آدمها را از همدیگر دورتر و دورتر میکند. پس چه باید کرد؟
دکتر نجابتیان، مشاور خانواده در این خصوص میگوید: به جرات میتوانیم بگوییم که شاید ۱۰ درصد از ارتباطات کلامی که بین زن و شوهرها رد و بدل میشود، یک ارتباط سالم است. به این دلیل که وقتی رابطه صمیمانهای مانند ارتباط زناشویی بهوجود میآید، مسائل و مشکلاتی نیز بهدنبال خواهد داشت که همیشه یکی از طرفین میخواهد مساله و مشکل خود را مطرح کند.
به این ترتیب گاهی دو طرف وارد گردابی از سوءتفاهم و بحث و دعوا میشوند. همین موضوع هم، اغلب مانع از طرح بحث اصلی میشود. یعنی وقتی دو نفر با هم بگو مگو دارند، ولی ارتباط عاطفی هم با هم ندارند، به محض اینکه اختلافی پیش میآید، کارشان به دعوا میکشد، اما زن و شوهرها معمولا هنگام دعوا و مشاجره خیلی ساده مشکلات را به ارتباط شخصی و خصوصی خود ربط میدهند. مثلا ممکن است بعضی صفات جزو خصوصیات شخصی یک فرد باشد، ولیچون هنگام دعوا به آن نقطه ضعفها اشاره میشود، همین موضوع باعث کدورت و ناراحتی آنها از همدیگر میشود.
نحوه بیان متفاوت
در دعوای بین همسران، معمولا خود موضوع مورد اختلاف، باعث ناراحتی همسران نمیشود، بلکه اغلب نحوه بیان این نظرات است که طرف مقابل را میرنجاند و باعث ناراحتیاش میشود. وقتی مرد از طرز صحبت کردن همسرش ناراحت میشود و فکر میکند او قصد رنجاندنش را دارد یا با صدای بلند با او صحبت میکند، چون قصد دارد با او دعوا کند، همه تلاش خود را به کار میبرد که ثابت کند حق با اوست. بنابراین در چنین موقعیتی به احساسات طرف مقابل توجهی نمیکند و به این ترتیب او را میرنجاند، در صورتی که مرد نمیتواند احساسات او را در ک کند و خیلی اوقات حتی حق ناراحتشدن را به همسرش نمیدهد. در چنین مواقعی زن هم چون احساس میکند همسرش او را درک نمیکند، واکنشی نشان میدهد که مرد را ناراحت میکند. مرد هم که علت واکنش زن را نمیداند، به جای اینکه لحنش را تغییر دهد، به تفسیر و توجیه منطقی کارهای خود میپردازد.
در این هنگام هر دو طرف نمیدانند که با این گونه حرفزدنهای خود، درواقع دارند مقدمات یک جنگ و دعوای تمامعیار را پایهریزی میکنند. تصور مرد هم این است که زن قصد دعوا دارد، درحالی که زن هم از لحن تهاجمی همسرش آزرده خاطر میشود و میخواهد در برابر آن از خودش دفاع کند و فکر میکند توجیهات همسرش بیمورد است. به این ترتیب با شکلگیری بعضی سوءتفاهمات، نخستین اختلافات شکل میگیرند.
ریشهیابی اختلافات
دکتر نجابتیان میگوید: پژوهشها نشان دادهاند که زن و شوهرها اغلب هنگام گفتوگو متوجه منظور همدیگر نمیشوند، به این صورت که زنها معمولا از کلمات بیشتری نسبت به مردان استفاده میکنند، زنها چیزی حدود ۲۵ هزار کلمه و مردها ۱۵ هزار کلمه در یک پروسه زمانی روزانه حرف میزنند.
مشکل اصلی هم در اینجاست که مردها این کلمات را قبل از اینکه از محل کار به خانه برگردند، استفاده کردهاند، در صورتی که خانمها معمولا شبهنگام دوست دارند صحبت کنند و داستانهای زیادی برای گفتن دارند. مثلا اگر شما از موی خانمی تعریف کنید شاید او بتواند درباره تمام جزئیات موضوع تعریف کند، درحالی که مردان بیشتر برای تبادل اطلاعات با یکدیگر حرف میزنند، یعنی درواقع با حرف زدن میخواهند واقعیات را رد و بدل بکنند و بیشتر هدفشان این است که اطلاعات همدیگر را محک بزنند.
به این ترتیب باید پذیرفت میزان بالایی از این اختلافات مربوط به جنسیت افراد است، اما این باعث نمیشود که ما فکر کنیم چون خیلی با هم تفاوت داریم، پس نمیتوانیم با یکدیگر ارتباط خوبی داشته باشیم. برای همین هم قبل از هر چیز باید نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنیم و خودمان را در بهترین موقعیتی قرار دهیم که بتوانیم ارتباط خوبی ایجاد کنیم، و این مستلزم بخشش و داشتن انعطاف در مقابل یکدیگر است.
تفاوتهای آوایی
تفاوت آهنگ صدای زن و مرد نیز گاهی باعث توجه نداشتن آنها به حرفهای همدیگر میشود. آهنگ صدای زنها اغلب متغیرتر از مردان است و زنان از تنوع و گوناگونی بیشتری در آهنگ حرف زدنهایشان برخوردارند. به طور کلی زنها شنوندگان خوبی هستند، درحالی که مردان اینگونه نیستند. دکتر نجابتیان در اینباره میافزاید: برای زنها گفت و شنود و حرف زدن، وسیلهای برای همدلی و برقراری ارتباط عاطفی است، در صورتی که برای مردها گفتوگو بیشتر وسیلهای برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات است.
مردها معمولا ترجیح میدهند با زبان بدن خود با همسرشان ارتباط برقرار کنند، در صورتی که زنان میخواهند با کلامشان با همسر خود ارتباط برقرار کنند. بنابراین با توجه به اینکه مرکز گویش زنها در دو نیمکره قرار دارد، به همین دلیل برای صحبت کردن نیز از هر دو نیمکره خود استفاده میکنند، درحالی که مرکز گویش مردان در نیمکره چپ قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان کوچکتر است، برای همین هم هست که دختران از کودکی زودتر شروع به حرف زدن میکنند و پسرها دیرتر حرف میزنند.
زنان در برقراری ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان قویتر از مردان عمل میکنند، درحالی که مردان در برقراری ارتباط ضعیفتر هستند. این موارد تفاوتهایی هستند که در نحوه ارتباط کلامی بین مرد و زن وجود دارد.
برای برقراری مکالمه موفق، گوشهایمان را تیز کنیم
اما باید ببینیم با توجه به همه این اختلافات، چگونه میتوانیم مکالمه خوبی داشته باشیم. دکتر نجابتیان عقیده دارد، یکی از مسائل مهم در این زمینه این است که توجه داشته باشیم، افراد (بویژه مردان) وقتی میخواهند صحبت کنند، انگار گوشهایشان را بستهاند و به حرفهای طرف مقابلشان زیاد گوش نمیکنند! بنابراین باید دید، چگونه میتوان مردها را علاقهمند کرد که به حرفهای همسرانشان خوب گوش بدهند. یکی از مهمترین راههای آن هم، این است که زنها شفاف و به طور مشخص و واضح حرف بزنند، نه در ابهام و با کنایه و داستانسرایی! یعنی بهترین کار این است که از ابتدا منظور و مفهوم نظر خود را بگویند.
زنان و مردان در بسیاری از موارد از جمله چگونه اندیشیدن، صحبت کردن و رفتارهای خود، با یکدیگر متفاوتند
شفاف و واضح سخن بگوییم
ما باید سعی کنیم تا جایی که ممکن است واضح و شفاف صحبت کنیم، یعنی هر چیزی را میگوییم، به آن اشاره میکنیم یا قصد داریم واقعا نتیجه درستی از آن بگیریم، حتما دقیق بررسی کنیم. اگر طرف مقابل ما بدرستی متوجه منظور ما نشد، بهتر است آن را به طور کامل و موجز توضیح بدهیم، ولی بیش از حد موضوع را مهم و کسلکننده جلوه ندهیم. موضوع مهم دیگر، آن است که بسیاری از اوقات طرف مقابل متوجه منظور اصلی حرفهاییکه ما میزنیم، نمیشود. بههمین خاطر ما باید نقطه ابهامی باقی نگذاریم و کاملا شفاف صحبت کنیم.
به حرفهای همدیگر توجه کنیم
گاهی افراد در خانوادههایی زندگی کردهاند، که حرفهای والدینشان برای آنها چیزی جز تحقیر شدن، طعنه زدن و دستور دادن به همراه نداشته است. بنابراین سعی میکنند خودشان از صحبت کردن طفره بروند و این موضوع در مردان بیشتر از زنان دیده میشود، اما برای اینکه ما بتوانیم از اینگونه افراد، شنوندههای فعال و علاقهمندی بسازیم، یعنی آنها را ترغیب کنیم تا از گفتوگوی سالم و سازنده استقبال کنند، نخست باید ببینیم آنها از گفتههای ما چه برداشتی دارند و در واقع چه میشنوند.
گاهی ما حرفی میزنیم، درحالی که طرف مقابل ما متوجه حرفهای ما نمیشود و این نشاندهنده آن است که این ارتباط یکطرفه برقرار شده است. دلیل آن هم این است که، بعضی افراد، بویژه خانمها، بیش از حد درباره یک موضوع حرف میزنند و به اصطلاح آن را کش میدهند، در صورتی که خودشان به حرفهای طرف مقابل گوش نمیکنند و توجهی به آنها ندارند.
دکتر نجابتیان میگوید: گاهی فقط برایمان مهم است که خودمان حرفمان را بزنیم، بدون اینکه به دیگران توجهی داشته باشیم، یعنی باز هم میتوان گفت که لحن کلام در چگونگی ارتباط موفق بسیار مهم است. مثلا وقتی زنی با زبان امری و دستوری با همسرش صحبت میکند، چیزی که آن مرد میشنود، این است که همسرش دارد به او دستور میدهد. برای همین سعی میکند گوش خود را بر اینگونه حرفها ببندد. در این حالت، باید تاکتیک و روش خود را عوض کنیم و به نوعی شیوه حرف زدنمان را تغییر دهیم. مثلا وقتی زنی تقاضایی دارد، باید خیلی محترمانه و واضح آن را مطرح کند و مطمئن شود که همسرش چه شنیده و در واقع نوع ارتباطشان باید کاملا مشخص شود و همچنین باید دید کجاها نقاط ابهامی برایمان باقی مانده است.
توجه به انگیزههای یکدیگر
توجه داشته باشیم که ما چه خودمان گوینده باشیم و چه شنونده، باید تمام حرفهایی که بین دو طرف رد و بدل میشود، برای هر دو کاملا واضح و شفاف باشد، تا جایی که انگیزهها و نیات همدیگر را متوجه شویم و بدانیم که واقعا هدفمان از درخواستهایی که از همدیگر داریم و هر پیامی که به همدیگر میدهیم، چیست.
مثلا زمانی که شوهرتان فکر میکند شما همیشه به گونهای آمرانه با او حرف میزنید و به این ترتیب او را آزار میدهید، شما نباید بسادگی از این موضوع بگذرید، بلکه باید ببینید پشت این کلمات چه چیزهایی پنهان شده که همسرتان را ناراحت میکند. یا زمانی که مردی اصلا به حرفهای همسرش گوش نمیدهد و ترجیح میدهد تلویزیون ببیند یا روزنامه بخواند، باید فهمید که پشت اینگونه رفتارها، چه چیزی نهفته است. آیا به این دلیل نیست که از همسرش دلخور است یا احساس میکند زنش میخواهد او را کنترل کند یا حرف خودش را پیش ببرد.
همین موضوع باعث میشود، ارتباط به این صورت بشود. وقتی متوجه انگیزههای واقعی همدیگر شویم، کمتر هم دچار سوءتفاهم میشویم و بیشتر به همدیگر توجه میکنیم.
به تفاوتهایمان توجه کنیم
زن و مرد در زندگی زناشویی تفاوتهایی با همدیگر دارند که حتما باید از آنها آگاهی داشته باشند.
مثلا یک زن یا شوهر باید بدانند، با توجه به تفاوتهایی که دارند، میتوانند مکمل یکدیگر باشند. اگر مردها در تکلم ضعیفترهستند، وقتی با زنی ازدواج میکنند، درواقع میخواهند به نوعی خود را کاملتر کنند و تبدیل به واحد کاملتری شوند. حتی گاهی این تفاوتها میتوانند جذابیت نیز داشته باشد، کما اینکه زن و مرد قبل از اینکه زیاد از زندگی زناشوییشان بگذرد و رنجشها و مسائلی پیش بیاید که این رابطه را مختل کند، گاهی از تفاوتها استقبال میکنند و آنها را مثبت میبینند. در صورتی که بعد از چند سال یا چند ماه، همین موضوع برایشان نقطهای منفی، و ضعف طرف مقابل قلمداد میشود. ما درواقع باید به یک موضوع بسیار مهم، توجه کنیم و آن این است که در یک رابطه طولانیمدت، چیزی که باعث میشود مرد در لاک خود فرو برود و توجه زیادی به زنش نداشته باشد یا زن مدام غر بزند و در حال ایراد گرفتن باشد، درواقع این رنجشهایی است که بین آنها اتفاق میافتد، چون خیلی اوقات زن و مرد از مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط موفق برخوردار نبودهاند.
دلایل خاموشی و سردی
ولی حالا چگونه میشود دو نفر که در آغاز حرفهای زیادی با هم داشتهاند، بتدریج خاموش میشوند، کمکم حرف زیادی برای گفتن ندارند و رابطه آنها با سکوت توام میشود؟!
درواقع میتوانیم بگوییم یک رابطه زناشویی، درست مانند مثلثی است که سه ضلع دارد. یکی از اضلاع آن شیفتگی یا اشتیاقی است که دو طرف به همدیگر دارند، یعنی دوست دارند هر لحظه در کنار همدیگر باشند و با هم صحبت کنند، چون برای همدیگر جذابیت دارند. ضلع دیگر آن تعهدی است که دو طرف نسبت به همدیگر دارند، زیرا شیفتگی و جذابیت منجر به ایجاد تعهد بین دو طرف میشود. همچنین کمکم نسبت به مسائل و مشکلات یکدیگر بیتفاوت نمیمانند.ضلع سوم نیز صمیمیتی است که بعد از مدتی بین دو نفر ایجاد میشود. بنابراین یک رابطه زناشویی خوب، رابطهای است که سه ضلع شیفتگی، صمیمیت و تعهد به یک میزان در رابطه برقرار باشد. اما گاهی هم در روابط، مشکلاتی پیش میآید که صمیمیت یا تعهد از بین میرود و درواقع با از بین رفتن یا کمرنگ شدن هر کدام از اضلاع، رابطه با مشکلاتی مواجه میشود. بنابراین، اگر ما بتوانیم به گونهای رفتار کنیم که این سه بعد، یا سه ضلع مهم در رابطه، با مشکل مواجه نشود و همچنان این عوامل مهم پررنگ باقی بمانند، رابطه رو به سردی و خاموشی نمیگراید.
ولی گاهی افراد برای تامین بعضی از خواستههای خود، عوامل و اضلاع اصلی مثلث را نادیده میگیرند و نسبت به آنها بیتوجه میشوند. همین موضوع هم باعث میشود که رابطه کمکم با مشکلاتی همراه شود. در این صورت هر کدام از طرفین، تعابیر خاصی از رابطه برای خود خواهند داشت، که در بسیاری از موارد هم، برداشت درستی از کارهای یکدیگر ندارند و اغلب دچار سوءتفاهم میشوند. به این ترتیب، افراد حتی گاهی نه حرفی برای گفتن با همدیگر دارند و نه اعتمادی به یکدیگر.
چه باید کرد؟
اما راهکارهای عملی برای تعدیل اینگونه موارد، و برخوردار بودن از یک گفتوگوی سالم و موثر و خوب، این است که به این نکات مهم توجه داشته باشیم:
در صحبت کردن زیادهروی نکنیم، دائم از هم ایراد نگیریم و انتقاد نکنیم و همیشه حق را به جانب خودمان ندانیم، تا طرف مقابل هم بتواند درصدد دفاع از خود برآید. ضمن اینکه مظلوم نمایی در رابطه نیز، به نوعی گفتوگو را با مشکل مواجه میکند. زیرا طرف مقابل نمیتواند متوجه منظور اصلی ما شود. بهترین کار این است که پیام و منظور خود را به طرف مقابلمان بگوییم، و روی حرف خودمان هم بمانیم تا او متوجه منظور واقعی ما بشود.
گاهی بعضی افراد (بویژه خانمها) اعتراض میکنند، ولی بعد از مدتی پشیمان میشوند، باید قبل از حرف زدن به نوع کلام خود فکر کنیم، پشیمانی گاهی سودی ندارد. مرز صمیمیت و بیاحترامی به همدیگر نزدیک است و ما معمولا آن دو را اشتباه میگیریم و فکر میکنیم چون با همسر خود صمیمی هستیم، میتوانیم هر گونه که میخواهیم با او صحبت کنیم، درحالی که این موضوع اصلا درست نیست، و یکی از مهمترین دلایل انجام مکالمات ناموفق است.
منبع:jamejamonline.ir
رفتار های پرخاشگرانه میتواند زندگی شما را تا آستانه جدا شدن به خطر بیندازد. در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با خشونت همسران نسبت به یک دیگر صحبت خواهیم کرد.
از آنجا که خشونت بدنی سادهترین نوع خشونت است تا امروز هم اکثر محققان در این زمینه کار میکنند. تعاریف اولیهای که برای خشونت ارایه شدند نیز بیشتر در رابطه با خشونت بدنی است.
تعریف خشونت و انواع آن:
از آنجا که خشونت بدنی سادهترین نوع خشونت است تا امروز هم اکثر محققان در این زمینه کار میکنند. تعاریف اولیهای که برای خشونت ارایه شدند نیز بیشتر در رابطه با خشونت بدنی است. گلز و استراوس دو پژوهشگری که سالها در زمینه خشونت خانگی فعالیت کردهاند، خشونت را بهعنوان رفتاری با قصد و نیت آشکار یا رفتاری با قصد و نیت پوشیده اما قابلدرک جهت واردکردن آسیب بدنی به فرد دیگر تعریف کردهاند. مگارژی محققی دیگر در زمینه خشونت است. تعریف او انواع دیگر خشونت را نیز در بر میگیرد. او از خشونت بهعنوان شکل افراطی پرخاشگرانه نام میبرد که احتمالا باعث آسیب مشخص به فرد قربانی میشود.
بررسی مقدمات خشونت خانوادگی
اعزازی، جامعهشناس؛ خشونت را اینگونه تعریف میکند: وقتی شخصی درون خانواده مقتدر است و از این اقتدار- از هر نوعی که میخواهد باشد- بدنی، اجتماعی یا اقتصادی- درجهت پیشبرد امیال خود، بدون توجه به تمایل دیگری استفاده میکند، این کار خشونت است. فکر میکنم که این تعریف بسیار گسترده است و انواع خشونت را دربر میگیرد.
عوامل موثر بر بروز خشونت
١- زمینه خانوادگی:
خشمهای کنترل نشده ناشی از عوامل ارثی، ناراحتیهای عاطفی، نداشتن الگوهای مناسب یا ترکیبی از همه اینهاست.
٢- عوامل روانپزشکی و روانشناختی:
یورگمن، روانکاو سوئدی در توضیح علت اعمال خشونت در تمامی خانوادهها بر نقش عوامل فردی تأکید میکند؛ او نشان میدهد در خانوادههایی که اعضای آن خود در معرض خشونت قرار گرفتهاند، احتمال بروز خشونت یا تن دادن به آن به مراتب بیشتر است. همچنین در میان شخصیتهای پرخاشگر و خودشیفته نیز احتمال بروز خشونت بیشتر است.
پرایس، معتقد است که سبک پرخاشگری کاملا متناسب با نوع شخصیت افراد است، حال آنکه گروهی دیگر مانند گیلبرت (١٩٨٩) استدلال میکنند که سبک پرخاشگری به نوع شخصیت خاصی بستگی ندارد، بلکه توصیفی عام است که بین انواع شخصیتها ازجمله شخصیت خودشیفته و شخصیت خوداجتماعی یافت میشود، تمرکز کلیدی بر تجربه حیات بهعنوان منازعهای رقابتآمیز، بدگمانی نسبت به دیگران، ناچیزشمردن نیازهای دیگران و آمادگی برای پرخاشگری یا تهدید در موقعیت منازعه ازجمله باورها و خصوصیاتی است و عدم مقابله با آن میکند. خجالت نیز ازجمله موضوعاتی که آسیبپذیری از حیث آن از همان ابتدای زندگی آغاز شده و در سراسر دوره زندگی به صورت فعال عمل میکند.
خجالت نهتنها بهعنوان عامل محرکه خشونت بلکه به مثابه عامل اصلی بروز بسیاری از اشکال دیگر رفتار مطرح است، خجالت ارتباط نزدیکی با موضوع رتبه و مقام تجربه و ترس از ناتوانی دارد. خشونت در موقعیتهای ناشی از خجالت درصورتیکه فرد کارآیی آن را احساس کند(یعنی میتواند برنده شود) و همدلی برای قربانی مانع او نشود، میتواند توسط وی صورت گیرد. برخی درمانکنندگان منشأ بسیاری از کشمکشها در ازدواجهای ناسازگار را خجالت میدانند.
حسادت از ناحیه مرد اگر احساس کمیاب و زودگذر نباشد، شرایط خطرزایی را برای زن ایجاد میکند. مردی که عزتنفس کمی دارد، سایر مردها را دزد و راهزن میبیند و به همین دلیل ممکن است در مقام آزار و مجازات کسی برآید که برای او ارزش قایل است. مسلما بسیاری از این عوامل حالت ناخودآگاه دارند و رفتار ناشی از آن بسیار غیرمنطقی است.
٣- عوامل اجتماعی:
صرفنظر از خصوصیات فردی، شرایط اجتماعی افراد نیز در کاهش یا افزایش خشونت موثر است. برای مثال، فشارهای روانی و تنشهای حاصل از آن یا بحرانهای اقتصادی- اجتماعی خطر بروز خشونت را افزایش میدهد.
صرفنظر از خصوصیات فردی، شرایط اجتماعی افراد نیز در کاهش یا افزایش خشونت موثر است
۴- اقتصاد و ساختارهای اقتصادی:
این امر به طرق مختلف به اعمال خشونت منجر میشود. در بررسیهای گذشته محققان به این نتیجه رسیدند که مشکلات اشتغال و مسائل مالی به ایجاد خشونت در خانواده کمک میکند. انتظارات زنان و مردان از اشتغال نقش شوهر بهعنوان یک تأمین کننده، اهمیت موفقیتهای شغلی و رضایت خاطر از درآمد خانواده میتواند بر بروز خشونت در روابط میان زن و شوهر تأثیر تعیینکننده داشته باشد که به تبع آن زنان و فرزندان آنها تحتتأثیر قرار میگیرند. در بسیاری از مواقع نیز انتظارات خانواده با سطح درآمد آن همخوانی ندارد در فاصله سالهای ٧۵-١٩٧٠ به دلیل وجود بحرانهای شغلی در اقتصاد منازعات خانوادگی به مقدار زیاد بالا گرفت. بهطورکلی با افزایش بیکاری میزان خشونت میان زن و شوهر افزایش مییابد.
مردان بیکار در مقایسه با مردانی که کار پاره وقت دارند و در مقایسه با مردان شاغل خشونت بیشتری در خانواده اعمال میکنند، مردانی که نمیتوانند شغلی به دست آورند، ممکن است به تلافی سرخوردگی و ناکامی انسان در جامعه، بر تربیتشان نسبت به اعضای خانواده تاثیرگذار باشد. اگر زن و شوهر نقش تقسیم کار سنتی را پذیرفته باشند، اگر شوهر نانآور خانواده و زن مسئول امور خانه باشد، اشتغال زن ممکن است نقش مردان را به مخاطره بیندازد، از سوی دیگر، زنانی که مسئولیت سنتی در قبال موفقیت ازدواجشان را پذیرا شدهاند، وقتی ازدواجشان به خشونت میکشد به احتمال زیاد احساس گناه میکنند.
با نگاهی به پروندههای خشونتهای خانوادگی میتوان یک نقطه مشترک را مشاهده کرد؛ عامل اقتصادی که درحالحاضر از علل مهم خشونت و پرخاشگری در خانواده است. والدین که برای تأمین مخارج خود بعضا در دو شیفت کار میکنند و هرگز نمیتوانند آرام و خونسرد، مهربان و صمیمی باشند و کارشناسان مسائل اجتماعی بیکاری را نیز جزو نخستین و مهمترین آسیبهای اجتماعی کشور عنوان میکنند که خود عامل اصلی پرخاشگری نیز محسوب میشود.
۵- آدابورسوم و سنتها:
عملکرد سنتی بازتابی است از ارزشها و عقاید اعضای یک اجتماع که اغلب چندین نسل را دربر میگیرد. طبق اظهارات مخصوص کمیسیون حقوق بشر، اعمال منسوب از جهات مختلف مانند اعمالی که مربوط به نابرابریهای قدرتی عمیقا ریشهدار در جامعه میشوند اغلب ارتکاب خشونت بر زنان و کودکان را تشکیل میدهند. پیروی کورکورانه از این اعمال و عدم پیگیری قوی درمورد علت وجود چنین عملکردهایی کمبود اطلاعات و آموزش در نواحی بسیاری که چنین عملکردهایی در آنها حکمفرماست و همچنین عدم برخورد حکومت با این اعمال رایج و سنتی همگی اعمالی هستند که در تداوم و بقای عملکردهای سنتی که امروزه سلامتی زنان و کودکان را در آفریقا و آسیا به خطر میاندازد، موثر هستند.
باید تأکید کرد که همه آداب و رسوم و سنتها در جهت عدم حفظ حقوق زنان نیستند و اعمالی خاص در حقیقت حقوق و شخصیت زنان را ارتقا میبخشد و از آنها دفاع میکند. با این وجود نمیتوان آن دسته از اعمال را که شکلهای مشخصی از اعمال خشونت را تشکیل میدهند بر پایه زمینههای سنتی و فرهنگی توجیه کرد. مثلا تهیه جهیزیه که خانواده عروس موظف به پرداخت آن هستند. در هند بهطور متوسط روزانه ۵ زن به علت درگیریهای مرتبط با جهیزیه توسط شوهر یا خانواده شوهر سوزانده میشوند و البته بسیاری موارد هرگز گزارش نمیشود.
۶- رسانههای گروهی نیز با نشان دادن خشونت از عوامل تقویتکننده خشونت هستند.
از آنجایی که تلویزیون بهعنوان تنها سرگرمی در دسترس خانوادهها همواره حضور دارد شایسته است که خانوادهها نکتههای زیر را رعایت کنند:
– برنامههای مشخصی را تعقیب کنند که عاری از خشونت باشد.
– برای جایگزینی تلویزیون از وسایل موردعلاقه کودکان مثل پازل، بازیهای فکری، مداد شمعی، مداد رنگی، کاغذ، کتاب و مجلات استفاده کنند.
– تمام رسانههای حاوی خشونت را نفی کرده و این اصل را بهعنوان قانون خانوادگی بپذیرند که در خانه جایی برای خشونت وجود ندارد چه در فیلمهای ویدیویی، چه در بازیهای رایانهای، برای فعالیتهای روزانه برنامهریزی کرده و کودکان را به انجام فعالیتهای دیگر تشویق کنند و به گروههای مخالف نمایش خشونت در تلویزیون بپیوندند. چون امروزه استفاده از شیوههای خشونتآمیز در رسانههای گروهی به امری بدیهی تبدیل شده و خشونت عریان از طریق تلویزیون، سینما و رایانه به نمایش گذاشته میشود به طوری که در بازیهای رایانهای، فرد به تعداد آدمهایی که به قتل میرساند امتیاز کسب میکند. این خود باعث نهادینهشدن خشونت در نظام شخصیتی- رفتاری افراد میشود.
٧- مشکلات نقشها:
عواملی چون تحصیلات، گسترش ارتباطات، رسانههای گروهی و… انتظار افراد خانواده آنها را از نقش یکدیگر متحول ساخته است. هرگاه در این مجموعه به هم پیوسته نقشهای اجتماعی (خانواده) طرفین نتوانند انتظارات همدیگر را برآورده سازند، ناسازگاری پدید میآید و شدت و وسعت این ناسازگاری به تعداد انتظارات و میزان درونی بودن آنها بستگی دارد. افراد در مواجهه با ناسازگاری چند استراتژی پیشرو دارند، عدهای به سرکوب انتظارات خود پرداخته و از ارضای آنها چشم میپوشند. عدهای دیگر با توسل به شیوههای مختلف در مورد برآورده ساختن انتظارات خود بر میآیند. در این میان گروهی با استفاده از شیوههای اقناعی تا حدودی از انتظارات خود کاسته و به نوعی با یکدیگر به تفاهم دست مییابند، عدهای دیگر با استفاده از شیوههایی که غالبا صیغه آمرانه دارند، دیگری را مجبور به برآورده ساختن انتظارات خود میکنند. جلوههای این نوع اخیر مواجهه بیشتر خود را در قالب خشونت مینمایاند.
منبع: روزنامه شهروند