در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با دلایل کم رنگ شدن عشق و علاقه در بین همسران صحبت خواهیم کرد و راه هایی برگرداندن این عشق و علاقه را یادآور خواهیم شد.
سردی روابط عاشقانه، دغدغه همه افرادی است که یا هنوز با یکدیگر در ارتباطند و از سردشدن روابط شان در آینده نگرانند یا رابطه شان به نوعی سرد شده است و می خواهند دلایلش را بدانند.
لرزش موبایل داخل کیفش، تنش را هم به لرزه می انداخت. بدون انگیزه کلید را در قفل می چرخاند. پس از لحظه ای مکث، در را باز کرد و وارد خانه شد؛ خانه ای که انگار دیگر جایی برایش نداشت. قبلا چقدر عاشق این خانه بود و با اشتیاق واردش می شد، اما حالا انگار تک تک وسایل آن، قندیل بسته بودند و هیچ گرمایی هم در آن وجود نداشت؛ در خانه او هیچ صدایی، جز زنگ گاه و بیگاه تلفن و صداهای نگران روی پیغام گیر تلفن با انبوهی از سوالات، شنیده نمی شد: «چی شده؟ من تازه شنیدم، آخه چرا طلاق؟ بهتره بیشتر فکر بکنین… بمیرم الهی! تنها نمونی غصه بخوری ها! هر کاری داشتی، بگو… بابا شما که خیلی با هم خوب بودین و…»
آره واقعا هم مشکلی نداشتیم، ولی انگار قبل از اینکه خودت بفهمی، یک دفعه همه چیز خراب می شود؛ البته گاهی هم می فهمی، ولی کاری از دستت بر نمی آید! واقعا اون همه عشق و علاقه ای که به همدیگر داشتیم، کجا رفت. چرا به اینجا رسیدیم؟ مریم در همین فکرها بود که زنگ تلفن، سکوت سرد خانه را شکست و پیامی دیگر به پیغام های تلفن اضافه شد!
سردی روابط عاشقانه، دغدغه همه افرادی است که یا هنوز با یکدیگر در ارتباطند و از سردشدن روابط شان در آینده نگرانند یا رابطه شان به نوعی سرد شده است و می خواهند دلایلش را بدانند. برای یافتن این علت ها با دکتر نوید نوری، روان شناس و مشاور، گفت و گو کرده ایم که می تواند مفید واقع شود.
اغلب زوج هایی که با موضوع بحران های دائمی در روابط خود مواجه می شوند، معمولا به «جدایی» فکر می کنند؛ چون از راهکارهای اساسی حل مشکلاتشان آگاهی ندارند و نکته اینجاست که شروع رابطه شان معمولا عاشقانه بوده و آن زمان فکر می کردند رابطه شان با دیگران متفاوت است و عشقشان می تواند پشتوانه مهمی برای زندگی مشترکشان باشد، اما هنگام مواجهه با نخستین مشکلات زندگی، دیدشان نسبت به این موضوع عوض می شود و به حقیقت رابطه مشترک نزدیک تر می شوند.
فرزاد و مریم زوجی هستند که با سختی های زیاد، به رغم مخالفت خانواده هایشان، با یکدیگر ازدواج کرده اند، اما هرگز فکر نمی کردند بعد از ۴ سال، مشکلشان به حدی برسد که نتوانند به چیزی غیر از جدایی فکر کنند. آن ها هم مانند هزاران زوجی که به این نقطه رسیده اند، فکر می کنند شاید ازدواج آن ها از ابتدا هم درست نبوده است. اما واقعا چه بلایی بر سر عشق های آتشین دوران آشنایی می آید که این طور پس از مدتی رو به سردی می گذارند؟
مهارت های موفقیت در رابطه
موفقیت در رابطه زناشویی علاوه بر مفهوم عشق، در مهارت هایی است که زن و مرد به طور جداگانه بعد از ازدواج، برای زندگی کردن در کنار یکدیگر کسب می کنند. حال این سوال برای فرزاد و مریم هم پیش می آید که ببینند آیا از ابتدا انتخاب درستی داشته اند و یا اینکه تا چه حد در برخورد با یکدیگر ماهرانه عمل کرده اند؟
گام هایی تا رسیدن به یک ازدواج موفق
چند گام اساسی برای رسیدن به یک زندگی موفق وجود دارد که اگر درست برداشته شوند، می توان تا حدودی موفقیت رابطه زناشویی را تضمین کرد.
مفهوم علاقه و عشق
بسیاری از زن و شوهرها از همان ابتدا مفهوم درست عشق و رابطه را نمی دانند؛ بنابراین با پیش آمدن کوچک ترین مشکلی، عشق و علاقه شروع رابطه شان را زیر سوال می برند، غافل از اینکه از ابتدا اصلا عشق و علاقه ای وجود نداشته است. اما افرادی که به تدریج عشق و علاقه بینشان به وجود می آید، شاید همان افرادی هستند که با مهارت های بیشتری وارد رابطه می شوند. درواقع باید عشق را از مفاهیمی مانند شیفتگی و هیجان تفکیک کرد.
شناخت و آشنایی
فراموش نکنیم هر ارتباطی نیازمند یک آشنایی است. هر قدر ارتباطی برای ما مهم تر باشد، دقت ما نیز برای آشنایی با یکدیگر بیشتر خواهدشد؛ در صورتی که متاسفانه خیلی از افراد اهمیت زیادی به ارتباط نمی دهند. فرصت زیادی را برای آشنایی در نظر نمی گیرند و دوست دارند فقط زود ازدواج کنند. افرادی که قصد دارند با یکدیگر ازدواج کنند، باید برای شناخت خود و طرف مقابلشان، بیشتر به دوره آشنایی بها دهند. در مورد فرزاد و مریم همین موضوع صدق می کند؛ یعنی هر دو حالا متوجه شده اند که قبل از ازدواج فرصت کافی برای شناخت یکدیگر صرف نکردند.
باید عشق را از مفاهیمی مانند شیفتگی و هیجان تفکیک کرد
شیفتگی های شروع رابطه
به طور کلی افراد در شروع رابطه، یک یا چند عامل را به هر دلیلی (جذابیت های فیزیکی یا جایگاه اجتماعی و شخصیتی) به عنوان ملاک و شرط لازم و کافی برای شروع زندگی و دوام ازدواج مهم می دانند و نسبت به آن «شیفتگی محض» پیدا می کنند؛ یعنی فرد از مثلث روابط عاشقانه، فقط عامل «هیجان» و «میل» را برای انتخابش درنظر می گیرد؛ در حالی که عوامل مهم دیگری مثل صمیمیت و تعهدات، مفهوم منطقی عشق را کنار می گذارند.
شیدایی های عاشقانه
شروع اغلب ارتباط های ما در ازدواج همراه با مفهومی به نام «عشق مانیایی» یا «عشق شیدایی» است؛ یعنی افراد براساس هیجان ها، میل و شیفتگی محض وارد ارتباط می شوند و وقتی وارد زندگی می شوند و در رویارویی با مشکلات، زندگی روی واقعی خودش را نشان می دهد و فرد متوجه عدم تناسب با طرف مقابلش می شود و کم کم تفاوت هایش را با او تشخیص می دهد.
در اینجاست که ما معمولا علت اصلی مشکلات خودمان را «سرد شدن عاطفی» می دانیم و گمان می کنیم عشق ما به مرور زمان از بین رفته است؛ در صورتی که اصلا از ابتدای رابطه «عشقی» به معنای واقعی وجود نداشته است!
چرا اشتباه انتخاب کردم؟!
نخستین کاری که افراد در شروع رابطه انجام می دهند، پررنگ کردن یک یا دو ویژگی طرف مقابل است که نسبت به آن علاقه پیدا می کنند و آن را معادل عشق می دانند؛ بنابراین وقتی فرد در فرآیند آشنایی دچار شیفتگی می شود، حتما گرفتار اشتباهات بسیاری نیز خواهدشد. یکی از اشتباهات این است که آن ها «سوالات کافی» برای شناخت طرف مقابل نمی پرسند؛ زیرا فکر می کنند پرسیدن سوال های زیاد، جنبه های هیجانی و عاشقانه رابطه را از بین می برد!
فرار از واقعیت!
گاهی ما اصلا نمی خواهیم جواب سوالات خودمان را بدانیم و از واقعیتی که خودمان به آن واقفیم، فرار می کنیم؛ چون هدفمان این است که حتما با طرف مقابل ازدواج کنیم و چون نمی خواهیم رابطه ما با مشکل مواجه شود، طبیعی است که نمی خواهیم با واقعیات و جواب سوالات خود نیز رو به رو شویم. به علاوه فکر می کنیم هر چیزی که ما بخواهیم از طرف مقابل بپرسیم، امکان دارد از خود ما هم پرسیده شود که علاقه ای نداریم به آن ها پاسخ بدهیم.
فرار از گذشته!
امکان دارد ما در گذشته خود چیزهایی داشته باشیم که مرور آن ها حس خوبی به ما نمی دهد. بدین ترتیب ما بدون شناخت صحیح وارد رابطه می شویم و رابطه ای که بدون آشنایی کافی آغاز شده است، نمی تواند چندان هم موفقیت آمیز پیش برود.
ضمن اینکه گاهی ما اصلا نمی دانیم چه سوال هایی باید از طرف مقابل خود بپرسیم. مریم و فرزاد هر دو در این مورد اذعان دارند که بدون شناخت کافی وارد رابطه شده اند.
توجیهات بی اساس!
عامل بعدی این است که ما به دلیل اینکه دچار نوعی شیفتگی در شروع رابطه می شویم، نشانه های هشداردهنده ای را که در طرف مقابل خود می بینیم و می دانیم برای رابطه مان مناسب نیست، نادیده می گیریم؛ مثلا مریم از ابتدا متوجه شده بود که فرزاد، نسبت به دیگران بسیار بی توجه است و حتی کار هم نمی کند؛ ولی چون دوست داشت با او ازدواج کند، خودش را توجیه کرده و پیش خود گفته بود: «خب در عوض رفیق باز نیست!»
سازش، مدارا و مصالحه زودهنگام!
گاهی افراد با وجود شناخت یکدیگر باز هم اصرار دارند با شخص مورد علاقه شان ازدواج کنند؛ بنابراین با کم اهمیت جلوه دادن مشکلات، خودشان را توجیه می کنند؛ غافل از اینکه وقتی شیفتگی و هیجان فروکش می کند، واقعیت ها را بهتر می بینند که متاسفانه آن زمان،زمان مرگ عشق و هیجانات ما نیز خواهدبود.
گاهی هم ما برای رسیدن به شخص مورد علاقه خود، باورها و نگرش هایمان را به نفع طرف مقابل کنار می گذاریم و حتی از دوستان و خانواده هم دور می شویم تا بتوانیم طرف مقابلمان را راضی نگه داریم، اما تا چه زمانی می توانیم نسبت به آن ها بی توجه باشیم؟ در حقیقت مصالحه زودهنگام، ما را با مشکلاتی مواجه خواهدکرد؛ زیرا با کم رنگ شدن هیجان رابطه، تمام این موارد برایمان دارای اهمیت می شود.
منبع: دوهفته نامه موفقیت/برترینها
در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با اشتباهاتی که مردان در زندگی زناشویی مرتکب میشوند صحبت خواهیم کرد.
با اینکه شاید مردها نیت بدی نداشته باشند اما برخی عادات و اشتباهات بد آنها ممکن است باعث خراب شدن رابطه بین زوجین شود. آقایان بعضا دچار اشتباهاتی میشوند که ممکن است باعث خراب شدن رابطه آنها با همسرشان شود. باور ندارید؟
۵ اشتباه بزرگ مردانه در زندگی زناشویی
با اینکه شاید مردها نیت بدی نداشته باشند اما برخی عادات و اشتباهات بد آنها ممکن است باعث خراب شدن رابطه بین زوجین شود. آقایان بعضا دچار اشتباهاتی میشوند که ممکن است باعث خراب شدن رابطه آنها با همسرشان شود. باور ندارید؟ از همسر خود بپرسید. قبل از جبههگیری باید بگوییم که ما در اینجا قصد سرزنش آقایان را نداریم، اما گاهی مساﺋﻞ ظریفی وجود دارد که ممکن است آنها نسبت به آن آگاهی نداشته باشند و تغییر رفتار در این زمینه ممکن است تفاوت زیادی را در آقایان از نظر همسرانشان ایجاد کند که این امر برای خود فرد نیز خوب است.
گلوریا وندرهورت روانشناس میگوید: اگر این مشکلات حل نشود، احساسات بدی که فرد در طول زمان در خود ریخته، منجر به بروز مشکلات فیزیکی و روانی در او میشود. در ادامه به اشتباهات رایجی که اغلب آقایان در زندگی زناشویی مرتکب میشوند، اشاره میکنیم و چگونگی تشخیص و اصلاح آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. اگر میخواهید اشتباهات کمتری در رابطهتان مرتکب شوید این مطلب را بخوانید.
اشتباه اول مردان در روابط زناشویی
همدلی، یعنی توانایی درک و در میان گذاشتن احساسات با یکدیگر که در هر رابطهای از اهمیت ویژهای برخوردار است. این امر عاملی است که در کل، خانمها در درک آن بهتر از آقایان هستند. خانمها میخواهند همسرانشان احساسات آنها را درک کنند و به آنها احترام بگذارند و آقایان هم باید این موضوع را درک کنند. در بیشتر مواقع آقایان به جای گوش دادن به مسائل عاطفی همسر خود به اصلاح آن حس روی میآورند و تلاش میکنند با منطق و استدلال اشتباه همسرشان را به او یادآور شوند. برای مثال اگر خانمی به همسرش بگوید که حس میکند به او بیتوجهی میشود، در آن لحظه او انتظار دارد که همسرش احساس او را درک کند نه اینکه درباره حقایق موجود با او صحبت کند. توجه به این نکته در یک رابطه بسیار مهم است.
اشتباه دوم مردانه در روابط زناشویی
بعضی آقایان در رابطه زناشویی فراموش میکنند یا حتی بدتر از آن، نمیدانند که همسرشان به چیزی بیش از آنچه او انجام میدهد، نیاز دارد. محبت باعث میشود زن احساس عشق و تعلق کند که این امر عامل اصلی برانگیختن یک زن است. نگاه مردان و زنان در رابطه زناشویی کمی متفاوت است. خانمها معمولا در این رابطه تلاش دارند به مرزهایی فراتر از رابطه زناشویی برسند. آنها عشق، ثبات و میل به دوست داشتن را دنبال میکنند در حالی که مردان از این رابطه صرفا به عنوان رابطه زناشویی یاد میکنند.
اشتباه سوم مردانه در روابط زناشویی
هنگامی که همسرتان درباره مسئلهای که او و شما را ناراحت کرده صحبت میکند، نباید صرفا سر خود را به معنای گوش دادن تکان دهید، بلکه باید فکری به حال حل آن مسئله کنید. آقایان تمایل دارند موقعیتها و گزینههای موجود را تجزیه و تحلیل کنند که این امر خانمها را بسیار عصبانی میکند. بیشتر اوقات همسرتان فقط به صحبت نیاز داشته و تمایل دارد شما نیز در صحبتهای او فعالانه شرکت کنید، نه اینکه نقش یک قهرمان را بازی کنید و تمام روز نشان دهید به موضوعاتی که همسرتان درباره آنها صحبت میکند علاقه دارید و از لحاظ احساسی هم به او اهمیت میدهید. گوش دادن باید بهصورت فعالانه باشد، نه اینکه فقط گوش دهید و صحبتی نکنید.
اشتباه چهارم مردانه در روابط زناشویی
گوش دادن به احساسات همسرتان ضرورت دارد، اما احساسات شما هم مهم است. بسیاری از آقایان تصور میکنند که باید احساسات خود را پنهان کنند تا مبادا ضعیف به نظر بیایند. اگر احساسات خود را با همسرتان در میان نگذارید او احساس میکند رابطه نزدیکی را که با شما داشته از دست داده و هنگامی که او از این موضوع خسته شود، حس میکند شما قصد ترک او را دارید. نمیتوان بهراحتی آقایان را وادار به بروز احساساتشان کرد. بیان احساسات نشاندهنده قدرت فرد است، اما با افزایش سن آقایان میآموزند که نباید به دیگران اجازه داد متوجه شوند او از چیزی میترسد.
اشتباه پنجم مردانه در روابط زناشویی
مرد بودن به این معنا نیست که باید همیشه قدرت را دست بگیرید. بسیاری از آقایان این حقیقت را درک نمیکنند. آنها سعی میکنند هر چیزی را که میخواهند با سلطهجویی به دست آورند. اما این سلطهجویی نباید شامل درخواست یا سلطهجویی روی همسر باشد، چون خانمها علاقهای به آن ندارند. قرارگیری در موضع قدرت که آقایان اغلب خود را در آن شرایط قرار میدهند رابطه را از بین میبرد. رابطه باید دوطرفه و مبتنی بر حمایت و احترام متقابل باشد. در ارتباط با دیگران است که انسان شخصی خاص تلقی میشود، نه به تنهایی. پس بهجای قرار گرفتن در برابر همسرتان سعی کنید کنار او و حامی او باشید.
منبع: مجله سبز
در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با دعوا ها و قهر و آشتی هایی که برای هر زوجی در هر سنی اتفاق می افتد صحبت خواهیم کرد.
چگونه بعد از یک قهر طولانی، ارتباط خود با همسرم و خانواده ام را درست کنم؟ ممکن است که این سوال، سوال برخی از همسران باشد «حالا که می خواهم با همسرم آشتی کنم چگونه با خانواده اش رو به رو شوم؟»
بعد از قهر کردن های طولانی و مداوم، معمولا یکی از طرفین یا هر دو، ترس و یا احساس خجالت نسبت به رو به رو شدن با خانواده همسرشان را دارند. در این مقاله راهکارهایی را برای از بین بردن این احساسات منفی، پیشنهاد می کنیم.
قهر، آسیب زننده است
هنگامی که ۲ نفر یا یکی از طرفین ازدواج، قهر را به عنوان راهکار انتخاب می کنند به معنای این است که مهارت های حل صحیح مساله و حل تعارض را نمی دانند و برای این که زودتر بتوانند از تنش رهایی یابند، به این موضوع تمایل دارند. در صورتی که نمی دانند قهر کردن می تواند به عنوان آسیب زننده ترین مساله به ارتباط همسران باشد.
قهر کردن ویژه افراد خردسالی است که هنوز به رشد شناختی کافی نرسیده اند و نمی توانند برای مشکلات خود راهکار مناسب را پیدا کنند، ولی کسانی که ازدواج کرده اند به بلوغ کامل روانی و شناختی و عاطفی رسیده اند این امر نمی تواند برای آنها راهکار مناسبی برای حل مشکلات شان باشد.
پیامدهای قهر کردن
قهر کردن ممکن است پیامدهای منفی زیادی را در بر داشته باشد. یک فرد با قهر کردن با همسرش، ممکن است این پیام را منتقل کند که «تو برای من مهم نیستی و نمی خواهم مشکلم را به درستی حل کنم» و یا این پیام را منتقل کند که «تو مقصر تمام مشکلات من و زندگیمون هستی و تو باید تلاش کنی که آن ها را حل کنی» . در صورتی که در تعارضات همسران هیچ گاه یک نفر مقصر نیست و هر دو نفر ازدواج، زن و مرد، در ایجاد اختلافات سهیم هستند و فقط ممکن است که سهم آن ها با یکدیگر متفاوت باشد.
در اختلافات زناشویی اگر افراد مهارت های کنترل خشم و عصبانیت را ندانند، ممکن است که اعمال و رفتار و گفتاری را از خود نشان بدهند که شدت اختلاف آن ها را بیشتر کند. ممکن است که حرمت ها شکسته شود و به خانواده های یکدیگر هم توهین کنند و اینجاست که مشکل آنها بیشتر می شود و سخت تر قابل حل کردن می شوند.
بعد از یک قهر طولانی
اگر بنا بر هر دلیلی، در یک ازدواج زوجین قهر کردن را به عنوان راه حل ثابت و همیشگی مشکلاتشان انتخاب کرده اند، این نکته را باید بدانند که قهر کردن های مداوم و طولانی مدت به جای اینکه مشکل آن ها را حل کند، مشکلات آنها را بیشتر و بیشتر هم می کند. قهر کردن های مداوم کاری می کند که به مرور زمان هم فرد از چشم همسرش بیافتد و این کار او عادی بشود و همسرش تلاشی را برای بهبود ارتباط انجام ندهد و هم این که تاثیر منفی خود را بر خانواده های طرفین می گذارد. خانواده ها با خود این گونه فکر می کنند که حالا که این ها با هم نیستند و مدام خانه های پدر و مادر خودشان هستند، بهتر است که برای آشتی دادن آنها کاری نکنیم چون این روند همیشه ادامه دار است. نهایتا افرادی هم که نمی خواهند این اتفاق برای فرزندشان بیافتد با خود می گویند که این ها که همیشه با هم قهر هستند بی دلیل دیگر تلاش نکنیم تا آن ها را آشتی بدهیم چون دوباره این اتفاق می افتد.
قهر کردن های مداوم به جای اینکه مشکلات زوجین را حل کند، آنها را بیشتر هم می کند
ارتباط با والدین همسر
در برخی مواقع و به ویژه در دعواهای شدید زوجین که پای خانواده ها نیز به میان می آید، ممکن است بعد از دعوا و قهر کردن ، دیگر والدین زوجین، راضی به ادامه این زندگی نباشند. اگر با مقاومت والدین همسرتان رو به رو شدید، بهترین کار این است که ضمن اینکه آرامش خود را حفظ می کنید، به آنها بگویید قبول دارید که قسمتی از مشکلات به وجود آمده بر گردن شما است و به آنها به آرامی این نکته را یاد آوری کنید که آنها هم قطعا در دوران جوانی خود با یکدیگر مشکلاتی را داشته اند.
یک فرصت مناسب را برای این کار انتخاب کنید. در زمانی که هنوز والدین همسرتان بسیار عصبانی و خشمگین هستند، فرصت مناسبی برای حل مشکل و آشتی کردن نیست. بعد از موقعیت سنجی، یک هدیه تهیه کرده و به منزل همسرتان بروید و سعی کنید با آرامش صحبت کنید و اگر از طرف والدین همسرتان حرفی زده شد که باب میل شما نبود، عکس العمل نامناسب نشان ندهید زیرا ممکن است که کار را خراب کند. در مواقعی که مقاومت آنها بسیار زیاد و شدید است پیشنهاد می شود که به فرد دیگری مثل مشاور خانواده و یا روانشناس به صورت خانوادگی مراجعه کنید تا آن فرد بتواند مشکل شما را بدون جبهه گیری حل کند.
دعوت والدینم به آرامش
اگر قرار است که با والدین خودتان برای آشتی کردن با همسرتان و خانواده اش اقدام کنید، حتما ابتدا والدین خودتان را به آرامش دعوت کنید. اگر آن ها آرامش لازم و کافی را نداشته باشند ممکن است که خیلی زود با شنیدن هر حرفی از کوره در بروند و عصبانی بشوند و این امر اوضاع را خراب تر می کند.
لجبازی ممنوع
برای آشتی کردن، باید لجبازی را کنار گذاشت زیرا لجبازی باعث می شود اختلافات حل نشوند و بدتر و بدتر بشوند. حداقل یکی از طرفین ازدواج باید از حوزه خود کوتاه بیاید و لجبازی را ترک کند هر چند که کلماتی را از جانب همسر و خانواده اش بشنود که صحت نداشته باشد. زیرا اگر لجبازی کند و از حوزه خود پایین نیاید دامن قهر را بیشتر به آتش می کشد.
بعد از آشتی
بعد از اینکه ارتباط حسنه دوباره برقرار شد، زوج ها و خانواده هایشان باید در یک زمان مناسب و در یک جلسه گفت و گوی توام با آرامش، با هم صحبت کنند تا سوء تفاهم ها و تعارضات بر طرف شود و هر جا که احساس کردند که دوباره دعوا از سر گرفته می شود، سکوت را انتخاب کنند و مابقی مسایل را برعهده مشاور بگذارند. بعد از صحبت کردن خانواده و زوجین با یکدیگر، باید به هم قول بدهند که در آینده هیچگاه نسبت به اتفاقی که افتاده است با هم صحبت نکنند.
منبع: تبیان
وقتی که یک خواستگار خارجی دارم… در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با شرایط ازدواج با خوستگاری که ساکن کشور های دیگر است، صحبت خواهیم کرد.
ازدواج یک تصمیم سرنوشت ساز در زندگی هر یک از دختر و پسر است و بهتر است در هنگام انتخاب همسر تمام حواس خود را معطوف به شناخت خصوصیات روحی طرف مقابل کنید تا اینکه به خیال پردازی زندگی در یک کشور دیگر فکر کنید!
شاید شما هم به مراسم عقدی دعوت شده باشید که فقط عروس داشته باشد و در صندلی مخصوص داماد، در کنار عروس یک قاب عکس قرار گرفته باشد! یا لا اقل اگر در چنین مراسمی شرکت نکرده باشید؛ حتما این مدل ازدواج ها را از اقوام و آشنایان شنیده اید. ازدواجی که داماد در خارج از ایران ساکن است و انتخاب همسرش را به خانواده خود تفویض کرده و خانواده اش با معیارهایی که پسرشان ارسال کرده، دختری را انتخاب می کنند و بعد از کمی ارتباط مجازی و چت، تلگرام و ایمیل دختر خانم در جواب عاقد که می پرسد: “عروس خانم برای بار سوم عرض می کنم آیابنده وکیلم شما را با مهریه معلوم به عقد آقای … دربیاورم” بله می گوید!
یک مراسم عقد مفصل اما بدون حضور داماد. یک طرف مهم این زندگی در حال حاضر غایب است و قرار است طرف دیگر یعنی عروس خانم بعد از این مراسم به او بپیوندد.
اصل اساسی در چنین ازدواج هایی
از همان ابتدای کار با خودتان کنار بیایید و توجه داشته باشید که چنین ازدواج هایی به طور کلی غیر قابل قبول و نهی شده نیست، چرا که بی شک مواردی بوده اند که این مدل ازدواج را انتخاب کرده اند و زندگی زناشویی موفقی هم داشته اند. اما افرادی هم بوده اند که بدون در نظر گرفتن شرایط و جوانب مختلف این نوع ازدواج ها، تن به زندگی مشترکی داده اند که زیاد دوام نداشته است!
زمانی را در نظر بگیرید که به یک لباس یا وسیله شخصی احتیاج دارید و در پی خرید آن هستید! بی شک شما خودتان ترجیح می دهید به دنبال خرید مورد نظر بروید و چیزی که می خرید مناسب سایز و اندازه تان باشد،بر همین اساس همین اول در نظر بگیرید که اگر شما شخص سخت پسندی هستید و باید لوازم مورد نیاز خود را خودتان تهیه کنید؛ پس زندگی سختی منتظر شماست! چرا که فرد مقابل شما این حساسیت را نداشته و انتخاب شخصی ترین و چه بسا مهم ترین بخش زندگی اش را به دیگران یا به خانواده اش سپرده و شاید این انتخاب برای زندگی اش مناسب نباشد!
معضلات ازدواج با فرد خارج نشین
*زندگی بعد از ازدواج در غربت
بی شک در ازدواج با فردی که در خارج از کشور ساکن است، شما هم مجبورید تا مهاجرت کنید و با همسر آینده خود به دور از وطن و خانواده تان زندگی کنید. زندگی در غربت سختی های خود را دارد. هر چقدر هم که شما وابسته و دلبسته خانواده نباشید اما در چند سال ابتدای زندگی ،همراهی خانواده، فامیل و دوست برای شما بسیار ضروری است. حتی بعضی از افراد هستند که خلق و خوی منفی خود را کتمان و پس از چند ماه ابتدای زندگی بروز می دهند و اگر همسر شما جزء این افراد باشد تکلیف شما در کشور غریب با زبانی که ممکن است ندانید و فرهنگی که نمی شناسید چیست؟
نمی خواهیم شما را دچار بدبینی در این زمینه کنیم اما زندگی بالاوپایین های خود را دارد و برای زندگی در غربت بدون همراهی خانواده لازم است کمی سخت گیرانه تر به ازدواج فکر کنید!
چه بسا مهم ترین و سخت ترین قسمت ازدواج با فردی که ساکن خارج از ایران است، همین زندگی در غربت باشد!
البته هستند افرادی که واله و شیدای زندگی در خارج از ایران هستند، اما عقل ایجاب می کند که موفقیت زندگی مشترک را فدای مهاجرت به کشور دیگری نکنید!
ازدواج یک تصمیم سرنوشت ساز در زندگی هر یک از دختر و پسر است و بهتر است در هنگام انتخاب همسر تمام حواس خود را معطوف به شناخت خصوصیات روحی طرف مقابل کنید تا اینکه به خیال پردازی زندگی در یک کشور دیگر فکر کنید!
*عدم شناخت کافی
تردید نداشته باشید که کسی را که با فرسنگ ها فاصله از شما زندگی می کند نمی توانید بشناسید! حتی اگر بتوانید به لطف دنیای مجازی،سرعت اینترنت و وب کم ها تا رنگ عنبیه چشم و بلندی قد و پر پشتی موی طرف مقابل را ببینید اما آیا فقط قضیه ظاهر فرد است؟ درست است می گویید با چت کردن و حرف زدن هم می شود او را شناخت و باز هم ما می گوییم مگر فقط با حرف زدن می شود کسی را شناخت؟
آنچه شناخت کافی در امر ازدواج را میسر می سازد معاشرت و سخن گفتن رو در رو با خواستگار مورد نظر است. انسان ها در تعاملات اجتماعی بسیاری از خصوصیات افراد مختلف را شناسایی می کنند. دنیای مجازی و ارتباط از راه دور ممکن است موجب شود که فرد مقابل شما تمام خصوصیات اخلاقی خود را بروز ندهد و یا از بیان برخی چیزها طفره برود و چون شما امکان دیدن رفتارها و واکنش های او را ندارید، بنابراین شناخت کافی و لازم را بدست نخواهید آورد!
شناخت همسر آینده مراحلی دارد، امتحان کردن هایی دارد و از همه مهم تر تحقیقاتی دارد که برای فردی خارج از کشور تقریبا غیر ممکن است حتی اگر خانواده او را به خوبی بشناسید.
* انسان ها تغییر می کنند
حتما شنیده اید و چه بسا دیده اید که عمده افرادی که به خارج از کشور مهاجرت می کنند تحت تاثیر فرهنگ و محیط آنجا قرار می گیرند. در نظر داشته باشید هرکشورفرهنگ،اسلوب وشرایط خاص خود را دارد که روی افرادی که در آنجا زندگی می کنند تاثیر می گذارد. به طور مثال بعضی کشورها به دلیل جو جغرافیایی از اخلاق سردی برخوردارند و برخی کشورها هم به خاطر شرایط مناسب مهاجرتی از هر فرهنگ و کشوری مملو است و این مسئله بی تاثیر بر روی دیگر افراد نیست. پس هر چقدر هم که خانوادها از ویژگی های وی تعریف و تمجید کردند باز شما احتمال این تغییر را لحاظ کنید.
اگر خواستگاری داشتید که از قضا ساکن کشور دیگری بود، با درایت و ریز بینی بیشتری به انتخاب بپردازید و علاوه بر شرایط اخلاقی وی ، به شرایط زندگی در غربت و دوری از خانواده ، و بروز و ظهور رفتارهایی که شاید نشود با فرسنگ ها فاصله شناخت؛ فکر کنید!
ازدواج به تنهایی دشواری های شناختی خود را دارد، چه رسد به اینکه بخواهید شناخت شرایط مهاجرت را هم با آن عجین کنید!
منبع: تبیان
در این مطلب از زندگی آروم در رابطه با مواردی که در رابطه زناشویی و در یک رابطه عاطفی باید از آنها بگذرید ، صحبت خواهیم کرد.
حتما شما هم دوست دارید که با مرد آرزوهایتان وارد یک رابطه عاشقانه شوید. انتظارات شما از مرد رویاهایتان با افزایش سن، تغییر خواهد کرد. شما دیگر آنچه را که در سن ۸، ۱۳ یا حتی ۲۲ سالگی می خواستید، نمی خواهید و مسلما هدف های بهتر و بزرگ تری را در سر می پرورانید.شاید پس از مدتی که با فرد مورد علاقه تان در ارتباط بودید، احساس کنید که او هم مشکلاتی دارد اما بهتر است قبل از هر تصمیم گیری خوب شرایط و دلایل خود را برای اتمام یا ادامه رابطه بسنجید.
آنچه ما در اینجا آورده ایم، مسائل کوچکی هستند که به رابطه عاطفی شما، اگر در حد متعادل باشند و در آنها افراط نشوند، لطمه ای وارد نخواهد کرد.
میزان درآمد
پولی که طرف مقابل تان در می آورد، نمی تواند تصمین کننده رابطه عاطفی شما باشد. فردی که حقوق بهتری می گیرد، نمی تواند برای شما همسر بهتری باشد پس اگر فکر می کنید که رابطه تان را میزان حقوق همسرتان تعیین می کند، اشتباه کرده اید. بهتر است رابطه عاطفی خود را با فردی آغاز کنید که روش درست پول به دست آوردن و خرج کردن را می داند تا با فردی که پول باد آورده دارد و نمی داند آن را چگونه خرج کند.
درونگرایی
اگر شریک زندگی تان اهل میهمانی های مدام نیست، ناراحت نشوید زیرا مهم زمانی است که او با شما می گذراند نه با دیگران. اگر هم اطرافیان تان شما را به خاطر داشتن همسری درونگرا و خجالتی سرزنش کردند، به دل نگیرید زیرا این مشکل آنهاست نه شما.
جذابیت ظاهری
شاید برای شما هم هیجان انگیز باشد که شریک زندگی تان فردی خوش قیافه و خوش تیپ باشد اما آیا آنچه شما را پایبند یک رابطه می کند ظاهر اوست یا باطن اش؟ اگر باطن فردی برایتان زیبا باشد، مطمئنا ظاهر او نیز برایتان جذابیت خواهد داشت.
قد
واقعا خنده دار است که شما فردی را که تمام شرایط لازم جهت شروع یک رابطه عاشقانه را دارد، تنها برای این که چند سانت از آنچه شما می پسندید کمتر است، رد کنید. مطمئنا بعد از ازدواج آنقدر مشغله ذهنی دارید که حتی زمان فکر کردن به قد او را نخواهید داشت.
خانواده
شما می خواهید با یک مرد وارد رابطه رمانتیک شوید، نه با خانواده او. اگر شما به خانواده او علاقه زیادی ندارید یا حتی آنها را مانند خانواده خود نمی بینید اما او همیشه از شما در مقابل خانواده اش حمایت می کند یا حتی این اجازه را به شما می دهد تا هر زمانی که خودتان خواستید او و خانواده اش را همراهی کنید، مطمئن باشید که مشکلی پیش نخواهد آمد.
از چیزهایی که در برقراری رابطه با شریک زندگی یاد می گیرید، اختلاف سلیقه ها و احترام به آنهاست
شیوه لباس پوشیدن
اگر تیپ شریک زندگی تان را نمی پسندید نگرانی به دل راه ندهید. شاید او زمان کافی برای خرید پوشاک ندارد یا حتی نمی تواند به تنهایی در مورد آنچه می خرد، تصمیم بگیرد. در این شرایط بهتر است دستش را بگیرید و با او به خرید بروید و پیشنهادهای خود را با کلامی محترمانه بیان کنید. شاید او نیز از پیشنهادهای شما خوشش آمد طوری که دیگر به سمت لباس های قبلی خود نرفت.
سلایق متفاوت
اگر شما عاشق هیجان هستید و دوست دارید زمان خود را مدام در سالن های کنسرت و سینما و تئاتر و… بگذارید اما شریک زندگی تان از هیجان به دور است و کتاب خواندن در خانه را می پسندد، دلسرد نشوید. یکی از چیزهایی که شما در برقراری رابطه با شریک زندگی تان یاد می گیرید، اختلاف سلیقه ها و احترام به آنهاست. در این شرایط سعی کنید تا جایی که می توانید همراه خوبی باشید، مطمئن باشید چیزهای جدید زیادی را که تا به حال تجربه نکرده اید، یاد خواهید گرفت.
سن
اگر اختلاف سنی دغدغه شماست باید بگوییم که بسیاری از رابطه های رمانتیک میان افرادی که حتی از یک نسل نیستند، اتفاق می افتد. اجازه ندهید مرد آرزوهایتان تنها به خاطر نظر مردم یا اعتقادات جامعه از دست تان برود.
رابطه های قبلی
مهم نیست که شریک زندگی تان با چه افرادی در ارتباط بوده است، هر چه بوده گذشت و او اکنون شما را انتخاب کرده است. شاید همان تجربیات گذشته باعث شده که او در حال حاضر در کنار شما باشد. پس او را بابت آنچه انتخاب کرده سرزنش نکنید و تنها به زندگی کنونی خود بیاندیشید.
رمانتیک بودن
همه ما دوست داریم که شریک زندگی مان یک فرد رمانتیک باشد اما اگر شرایط آنطوری نیست که شما می خواهید، ناراحت نشوید. آنچه در رابطه عاطفی بلند مدت اهمیت دارد، موراد دیگری مانند میزان اهمیتی است که او به کارهای شما می دهد یا دو گوش شنوایی که برای شما می گذارد.
تعداد دوستان
مسلما هیجان انگیز است که شریک زندگی تان فردی اجتماعی باشد که دوستان زیادی دارد و مدام به میهمانی دعوت می شود اما اگر او این گونه نیست، سرزنش اش نکنید زیرا داشتن یک یا دو دوست صمیمی بهتر از صدها دوست معمولی است.
منبع: برترینها